دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 244 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پیشینه ومبانی نظری تحقیق تجارت الکترونیکی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تجارت الکترونیکی به معنای انجام دادن مبادلات تجاری از طریق شبکه به ویژه اینترنت است (راتناسینگام، 2005). تجارت الکترونیکی از داشتن یک سایت اینترنت فراتر می رود و شامل سفارش دادن، انجام دادن مناقصات کاریابی و کارمندیابی و مبادله اطلاعات است که با استفاده از فناوری های اطلاعات صورت میگیرد. در تجارت الکترونیکی، پول می تواند هم به روش سنتی و هم به روش الکترونیکی پرداخت شود. بسیاری از بازرگانان الکترونیکی، سیستم های پرداخت مختلفی را به مشتریان خود پیشنهاد می کنند (لویر، 2003). مهم ترین مسأله در سیستم های پرداخت الکترونیکی تأکید بر امنیت است (توربان، 1999).
تجارت الکترونیکی فرصت های مهمی برای شرکت ها ایجاد کرده که از طریق آن شرکت ها میتوانند سهم بازار خود را گسترش دهند و در بازار بین المللی وارد شوند. این با کم ترین هزینه و حداقل سرمایه گذاری قابل اجرا است. در دنیای تجارت الکترونیکی، شرکت ها از این امکان برخوردار هستند که هم با تهیه کنندگان و هم با مشتریان بیش تر ارتباط برقرار کنند که از طرفی منجر به افزایش فروش و از سوی دیگر منجر به دسترسی به منابع بیش تر با قیمت های مناسب و هزینه کم تر می شود (راتناسینگام ، 2005).
2-1- تاریخچه تجارت الکترونیکی
حدود 133 سال از اختراع تلفن توسط الکساندر گراهام بل می گذرد. اختر اع بل در سال1876 ، تجارت الکترونیکی را به صورتی که امروز شناخته می شود، پی ریزی کرد. برخی بر این عقیده اند که به کارگیری عدد بی اهمیت (0) در محاسبات رقمی، ستون فقرات تجارت الکترونیکی است که از شبه قاره هند سرچشمه می گیرد. استفاده از فناوری های الکترونیکی در انجام امور بازرگانی، پیشینه ای نسبتاً طولانی دارد. در حقیقت، نیاز به تجارت الکترونیکی از تقاضای بخش های خصوصی و عمومی برای استفاده از تکنولوژی اطلاعات به منظور کسب رضایت مشتری و هماهنگی مؤثر درون سازمانی نشات گرفته است (هاشمی، 1389).
تجارت الکترونیکی در شکلی که امروزه شیوه کار کردن ما را متحول کرده است، ریشه در همگرایی خلاق کامپیوتر و تلفن دارد. امروزه پست الکترونیکی تبدیل و کسب اطلاعات از طریق جستجوی سایتهای وب به عمومی ترین ابزارهای تجاری تبدیل شده اند. این امکان عملاً تحت تأثیر همگرایی خلاق تلفن و کامپیوتر، به واسطه اینترنت در اختیار جامعه قرار می گیرد. تاریخچه تجارت الکترونیکی به شکل امروزین آن، ریشه در دو پدیده دارد: اینترنت و مبادله الکترونیکی داده ها که منشا، هر دو این پدیدهها به دهه 1960 باز میگردد (پورتر، 2001).
به طور کلی، روندهای پیدایش و شکل گیری تجارت الکترونیک به پنج مرحله زیر قابل تقسیم بندی است:
مرحله اول- پیدایش شبکه های خصوصی: اولین گام در پیدایش تجارت الکترونیک در دهه 70 و 80 میلادی و توسط برخی از دولتها و تاجران بزرگ بین المللی که می کوشیدند تا تبادل اطلاعات و امنیت مربوط به آن را توسعه بخشند، برداشته شد. در این راستا، مبادله الکترونیک داده ها که محدوده شبکه های خصوصی و محدود انجام می گرفت، به عنوان بستر و استاندارد اولیه برای نسل اول تجارت الکترونیک مورد استفاده قرار گرفت. البته در آن مرحله هزینه بالا و پیچیده بودن سیستم، مانع گسترش آن شد و تعداد کمی از سازمان ها، نظیر شرکت های مالی از آن استفاده می کردند (نیومن و مک گیل، 1997).
مرحله دوم- پیدایش پست الکترونیک و چت: این مرحله مربوط به اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی است که طی آن نسل اول مخابره اخبار همچون پست الکترونیک و چت کردن به وجود آمد. در این مرحله استفاده از وب در میان دانشگاهیان و اعضای مراکز علمی و پژوهشی رواج یافت.
مرحله سوم- ظهور مرورگرها: سال 1995 میلادی که ظهور مرورگر در وب بر اساس پروتکل انتقال فوق متن به وقوع پیوست و ایجاد صفحات میزبان به عنوان یکی از ضروری ترین بخشهای سایتهای وب در این سال انجام گرفت، به عنوان مرحله سوم پیدایش تجارت الکترونیک به شمار می رود.
مرحله چهارم- شروع فعالیت سایتهای خرده فروشی: این مرحله از اواسط دهه 19990 آغاز شد و در طی آن، اولین سایتهای خرده فروشی در تجارت الکترونیک به نام سایتهای دات کام فعالیت خود را برای انجام معاملات اقتصادی کوچک شروع کردند. فعالیت این سایتها و نتایج حاصل از آنها، شرکتهای بزرگتر را تشویق کرد تا وارد عرصه تجارت الکترونیک شوند و محصولات و خدمات خود را بر روی وب عرضه کنند.
- Newman & McGill
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی یک اختلال عصبی-رشدی است که با سه ویژگی اصلی یعنی نارسا توجهی، تکانشگری و فزونکنشی شناخته میشود. این اختلال از شایعترین اختلالات عصبی-رفتاری دوران کودکی است که بخش بزرگی از جمعیت جهان (3 تا 7 درصد کودکان) را مبتلا کرده است (فارون، سرجنت، گیلبرک، بیدرمن، 2003، به نقل از صاحبان، امیری، کجباف و عابدی، 1389). فزونکنشی برای اکثر مردم، به خصوص والدین و معلمان واژهای آشناست. کودکی که در حرکت دائم است، با انگشتانش ضربه میزند، پاهایش وول می خورد، دیگران را هل میدهد، بدون دلیل کنترل خود را از دست میدهد و بی قراری میکند، معمولا فزونکنش نامیده میشود. این کودکان معمولا دشواریهایی در تمرکز بر تکالیف دارند (کرینگ، دیوسون، نیل، جانسون، 2007، به نقل از جدیدی، شمسایی، مظاهری، خوشابی و فرخی، 1391).
1-2-2- زیر ریختهای اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
در چهارمین نسخهی راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی امریکا سه زیر ریخت متفاوت برای این اختلال در نظر گرفته شده است که شامل ریخت معمولا نارسا توجه، ریخت معمولا فزونکنش / تکانشگر، و ریخت ترکیبی میباشد.
1-1-2-2- نارسا توجهی
توجه یک سازه چند وجهی است و افراد با اختلال نارسا توجه / فزونکنشی دشواری زیادی در زمینهی توجه خودکار به اطلاعات دیداری که میانجی آن مدارهای توجهی خلفی مغز است ندارند. این افراد در خصوص فعالیتهایی که به حفظ توجه نیاز دارد مشکلات زیادی دارند که گاهی وقتها به آن مشکل گوش به زنگی میگویند و اعتقاد بر این است که میانجی آن مدارهای توجهی لوب فرونتال است (سواب-بارنفلد، دیسوناویل، و ون انگلن، 2000). بارکلی توضیح میدهد که مهمترین مشکل توجه در کودکان، توجه پایدار است. توجه پایدار به فرد کمک میکند که محرکهای دیگر را کنترل کند و فقط به یک محرک پاسخ دهد (علیزاده، 1386). این گونه مشکلات مرتبط با استمرار و پشتکار، گاهی اوقات در موقعیتهای بازی آزاد ظاهر میشود. بدین صورت که با هر اسباب بازی مدت کوتاهی بازی کرده و به طور مکرر اسباب بازی ها را عوض میکنند. مشکل دیگر این کودکان حواسپرتی است، به این معنی که کودک به رویدادهای بسیاری که ارتباطی با تکلیف ندارند پاسخ میدهد. در مقایسه با فعالیتهایی که تقویت دیرتری در پی دارند این کودکان حواسشان پرت میشود و به فعالیتی که تقویت فوری در پی دارد مشغول میشوند. در این زمینه پژوهشی نشان داد که این کودکان در مقایسه با کودکان عادی، زمانی که اسباب بازیهای لازم برای بازی وجود داشت، زمان کمتری را به تماشای تلوزیون اختصاص میدادند (بارکلی، 2005).
2-1-2-2- فزون کنشی
دومین نشانه که در تحلیل عاملی هم در کودکان و هم در بزرگسالان دیده شده است، بازداری ضعیف، و فزون کنشی مربوط به آن است. از نظر بالینی کودکان با اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی بدون اینکه منتظر دستور انجام کاری بمانند، سریع به موقعیتها پاسخ میدهند. در نتیجه این افراد ممکن است نتوانند به پیامدهای بالقوه منفی، مخرب و حتی خطرناک که با رفتارها یا موقعیتهای خاصی همراه است توجه کنند. بنابراین، به نظر میرسد این کودکان زیاد به فعالیت های مخاطره آمیز غیر ضروری دست میزنند. آنها همچنین، در مقابل همسالانشان خود نمایی کرده و به فعالیتهای چالش آمیز دست میزنند (بارکلی، 2005).
3-1-2-2- تکانشگری
تکانشگری یکی از اجزای اصلی اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی است که صاحب نظران معمولا آن را «رفتار بدون تفکر» در نظر میگیرند. اگرچه تکانشگری از نظر کیفیت غیر عادی نیست بلکه در ارزیابی آسیب شناختی، کمیت آن مهم است، زیرا هرکسی ممکن است گاهی رفتار تکانشگری نشان بدهد (علیزاده، 1386). تکانشگری نیز مانند توجه دارای ماهیتی چند وجهی است، از جمله: کنترل اجرایی ضعیف، ناتوانی در بازداری از واکنشهای بارز و برجسته، و ناتوانی در به تعویق انداختن واکنش یا تاخیر ارضا (اولسون، وستربرگر، و کلینبرگ، 2004). برای مثال، آنها در مقایسه با کودکان عادی به تقویت کنندههایی با فاصلههای کوتاه تر احتیاج دارند. شاید به همین خاطر است که از پیامدهای رفتار خود تجربه کسب نمیکنند و حتی پس از تنبیه شدن، دوباره رفتارهای آزارشی را تکرار میکنند (علیزاده، 1386).
2-2-2- سبب شناسی اختلال نارسا توجه / فزون کنشی
1-2-2-2- ژنتیک
شواهد قوی وجود دارد که ژنتیک نقش علی قدرتمندی در اختلال نارسا توجه / فزونکنشی دارد (بیدرمن، 2005؛ مایک و فارون، 2008). پژوهشهای ژنتیک، در زمینههای سبب شناسی اختلال نارسا توجه / فزون کنشی دو خط اصلی را دنبال میکنند: یکی پژوهشهای ژنتیک رفتاری و دیگری پژوهشهای ژنتیک ملکولی.
1-1-2-2-2- ژنتیک رفتاری
در پژوهشهای ژنتیک رفتاری از منابع متنوعی چون خانواده، دوقلوها، فرزند خواندهها استفاده میشود. شواهد تجربی ناشی از پژوهش خانوادگی، نشان دهندهی این موضوع است که ژنها در سبب شناسی این اختلال نقش بسزایی دارند. برای مثال بیدرمن (2005) نشان داد که والدین، و خواهر و برادر کودکان دارای اختلال نارسا توجه / فزون کنشی، دو تا هشت برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به این اختلال هستند. همچنین، شواهد حاکی از احتمال بیشتر ابتلای جفت دوقلوهای همسان به اختلال نارسا توجه / فزون کنشی، نسبت به دوقلوهای ناهمسان میباشد (عابدی، 1386). افزون برآن، پژوهش حاکی از آن است که بستگان زیستی کودکان دارای این اختلال، نسبت به بستگان فرزند خواندههایشان به احتمال بیشتری به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی مبتلا میشوند (فارون، پرلیس، دویل، اسمولر، گورالنیک، و همکاران، 2005).
ne
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 976 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 113 |
هشت کتاب از سهراب سپهری را می توانید دریافت نمایید.
دسته بندی | زبان های خارجی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 259 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 4 |
مکالمات روزمره انگلیسی
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
پیشینه و مبانی نظری پژوهش بازی رایانه ای
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
بازی، مهم ترین و اصلی ترین فعالیت کودک است.کودک انواع مهارت های آموزشی و اجتماعی را ناخودآگاه از طریق بازی می آموزد. برخی صاحب نظران، بازی های رایانه ای را جزء اسباب بازی ها می دانند و برخی آن را صورت های جدیدی از بازی می دانند که برای انجام آن از اشکال مختلف تکنولوژی استفاده می شود. با توجه به این که هنوز هم اهمیت اسباب بازی های ساختنی، عروسک، ماشین و.... در نزد روانشناسان رشد بسیار است، اما آمار و ارقام نشان دهنده رشد روز افزون طرفداران بازی های رایانه ای است.
پدیده بازی های رایانه ای مانند بسیاری از شکل های نوین سرگرمی که محبوبیت گسترده ای یافته باعث بروز نگرانی هایی درباره ی اثرهای جانبی آن ها بر بازیکنان افراطی شده است. چون بازی های رایانه ای در میان کودکان و نوجوانان به دلیل های نادیده انگاشتن دیگر فعالیت های آموزشی، اجتماعی و اوقات آسودگی خود، به صرف داشتن وقت به بازی می پردازند، این بازی ها بالقوه زیان بار به شمار می روند. پرداختن افراطی به بازی های رایانه ای نه فقط متأثر از محتوای بازی هاست، بلکه ویژگی های فردی نیز در گرایش نوجوانان به بازی ها نقش مثبتی ایفا می کند. به طوری که ویژگی های روان شناختی و شخصیتی افراد، تمایلات آن ها را تا حدی جهت می دهد. با توجه اشاعه و آثار شگرف بازی های رایانه ای که به لحاظ اثر گذاری به تغییر شیوه ای زندگی از آن با عنوان « انقلاب بازی های رایانه ای» یاد می کنند و با توجه به گستره ی بازی ها، دیگر نمی توان به آن ها فقط به عنوان وسیله ی گذراندن اوقات فراغت نگریست، بلکه ممکن است عامل اثر گذاری یا اثر پذیر از ویژگی های روان شناختی افراد باشد.
«گانتر» (1998) بازی های رایانه ای را جلوه ای از تحولات فناوری در عصر انقلاب رایانه می داند. این بازی ها را می توان روشی نو از آموزش غیر رسمی دانست. هم اکنون بازی های رایانه ای، به عنوان یک وسیله گذراندن اوقات فراغت منحصر به سن خاصی نیست. طراحان بازی های رایانه ای، با انجام تحقیقات مختلف در مورد کودکان خردسال می خواهند دامنه مخاطبان خود را وسعت بخشند و سود بیشتری بدست آورند. از طرف دیگر، هر روزه به دلیل تولید انبوه، دسترسی آسان، قیمت ارزان، زندگی آپارتمانی و عوامل مختلف دیگر، بر طرفداران این سرگرمی جدید در سرتاسر دنیا افزوده می شود و مخاطبان این بازی ها نیز هر روز با خرید، اجاره و یا بازی در کلوپ ها، ساعات بیشتری از اوقات خود را صرف این بازی ها می کنند. در مورد آثار مثبت و منفی بازی های رایانه ای بر جسم، روان و حتی عادات اجتماعی کودکان و نوجوانان، تحقیقات بسیاری شده است. برخی محققان، بازی های رایانه ای را سبب کنش های عصبی و روحی، اضطراب، القای خشونت و پرخاشگری دانسته و برخی به نکات مثبت آن ها، به خصوص در فرآیند آموزش و یادگیری، توجه کرده اند. اما هر دو گروه به این مسئله یقین دارند که انتخاب درست بازی های رایانه ای، باعث می شود تا اثرات منفی آن کاهش یابد (تفضلی فرد،1385).
- Gunter
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش تاب آوری
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
صفت تاب آوری به عنوان گرایش به تعدیل و مدیریت مؤثر پاسخ های فرد در برابر تقاضاها و استلزام های متغیر محیطی و نیز داشتن توانایی بهبودی مؤثر در شرایط استرسزا توصیف شده است(بلاک و بلاک، 1980). پژوهشها نشان دادهاند که تفاوتهای فردی در صفت تاب آوری پیش بینی کننده توانایی بهره برداری از هیجان های مثبت به هنگام مقابله با تجربههای هیجانی منفی است. همچنین افراد تابآوری از راهبردهای مقابلهای دیگری از هیجانهای مثبت میتواند به طور موقتی حوزهها و میدانهای فکری افراد را توسعه داده و توجه منعطف را فراهم کنند که به تبع آن بهزیستی فرد نیز افزایش مییابد(توگادی و فردریکسون، 2007).
تعریف تابآوری :
تعاریف اخیر از تابآوری متغیر و مشکلزا هستند(کاپلین، 2005). برخی تابآوری را به عنوان یک صفت یا ویژگی مشخص تعبیر کردهاند، درحالی که دیگران آن را به عنوان یک صفت یا ویژگی مشخص تعبیر کرده اند، در حالی که دیگران آن را به عنوان یک فرآیند تحولی فرا رونده که سازگاری مثبت در شرایط سخت و دشوار را باز می نمایاند تلقی کرده اند. ترشی و کیلر(2005) بروکس(2005) تاب آوری را به عنوان«ظرفیت کودک در مدارای مؤثر با استرس و فشار مقابله با چالشهای روزمره، بازگشت از ناامیدیها، اشتباهات، ضربهها، و مصائب به ایجاد توسعه اهداف روشن و واقعگرایانه، حل مسائل، تعامل راحت با دیگران و رفتار توام با احترام و وقار با خود و دیگران و نیز به عنوان "توانایی برخورد با چالش های زندگی همراه با اطمینان، هدفمندی، مسئولیت پذیری، همدلی، و امید و متفکرانه" تعریف کرده اند.
یک متغیر مهم در نظریه پیشگیری متمرکز بر عوامل خطرساز در سالهای اخیر تمرکز بر تابآوری است. تاب آوری به عنوان یک مفهوم مرتبط با حوزههای پیشگیری در رشد نوجوانان در مطالعات طول گارمزی و استرتیمن(1974) و مایکل راتر(1979) و سایر پژوهشگران مطرح شد که ویژگیهای رشدی کودکان و نوجوانان را مورد بررسی قرار دادهاند(محمدخانی 1385).
ماستین(2001) پس از مطالعات گسترده در حوزه تابآوری در کودکان و نوجوانان به این نتیجه رسید که برنامههای پیشگیرانه در حوزه سلامت روان که بر بعد مثبت آن تمرکز داشته باشد. علاوه بر ارتقاء سلامت روان افراد میتوان ارتقاء سلامت جامعه را به طور کلی نیز دربرداشته باشند(سلیمانی نیا و همکاران، 1384).
دولین(1995) تابآوری را به عنوان انطباق موفق و سازگارانه علیرغم وجود خطرات و ناملایمات تعریف می کند.
ماستن، بست و گارمزی(2005) تابآوری را به عنوان فرآیند، ظرفیت یا نتیجه انطباق موفق با وجود شرایط چالش یا تهدید کند. اسمیت(2006) "تابآوری را به عنوان فرایندی که به آگاهی قوی و محکم" منجر می شود تعریف کرده است. اما تابآوری روانشناختی ممکن است به صورت عملیاتی به عنوان آگاهی قوی و محکم تعریف شود، یعنی این باور که فرد میتواند با استقامت تکالیف مربوط به هدف را در میان چالشهای متغیر و موقعیتهای دشوار و ناگوار پیگیری کند و انجام دهد. وینسلو، ساندلر و ولیچیک(2006) تابآوری را "دست یابی کودک به نتایج تحول مثبت و اجتناب از نتایج غیرانطباق در شرایطی که به طور قابل ملاحظه دشوار و فلاکت بار است" تعریف کردهاند.
A.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مباحث نظری در باب سازه ی روش های مقابله ای
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقابله یا سازگاری عبارت از تلاش هایی است که به منظور کنترل موقعیت ها و شرایطی که بطور بالقوه فشارزا یا زیانبار ارزیابی می شوند، صورت می گیرد. این تعریف با دیدگاه لازاروس و فولکمن(1984 ) در زمینه استرس هماهنگی دارد و حاوی نکته های اساسی است. نخست اینکه مقابله یا سازگاری مستلزم تلاش یا برنامه ریزی خاصی است به این معنی که مقابله فرآیندی انفعالی یا خود به خودی در برابر فشارزاهای زندگی نیست. دیگر اینکه مقابله همیشه با پیامدهای مثبت همراه نیست، برخی پیامدهای مقابله ممکن است مطلوب باشند حال آنکه برخی دیگر چنین نباشند و سرانجام اینکه ، مقابله فرآیندی است که پیوسته در طول زمان رخ می دهد. با توجه به تعریف بالا بد نیست به فرآیند ارزیابی نیز اشاره ای داشته باشیم. لازاروس و فولکمن (1984) از دو نوع ارزیابی سخن به میان می آورند: یکی ارزیابی اولیه و دیگری ارزیابی ثانویه(راس و آلتایمر، 1998).
لازاروس و فلکمن (1984)، معتقدند هنگامی که فرد با موقعیت های استرس زای زندگی رو به رو می شود این پرسش را مطرح می کند که " آیا من در موقعیت خطر قرار دارم؟ " چنین حالتی را ارزیابی اولیه گویند. ارزیابی ثانویه هنگامی است که فرد متوجه خطر یا استرس شده است و این پرسش را عنوان می دارد که " چه کار می توانم انجام دهم؟ ". با گسترش تکنولوژی و شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به حجم دشواریها و رنجهای انسانها افزوده شده است و عوارضی چون اضطراب، افسردگی، خودکشی، اعتیاد، طلاق، فرار از تحصیل، احساس پوچی و... را بیشتر از گذشته شاهد هستیم. به موازات این دشواریها روانشناسان و پژوهشگران راههای ارزشمندی را در پیش چشم انسانهای خواستار سلامت گشودهاند که تامین کننده بهداشت روانی آنها باشد. از نظر جورج آلبی(۱۹۸۲) یکی از مولفههای اساسی بهداشت روانی مهارتهای مقابلهای است، که در این مطالعه به بررسی این عامل مهم پرداخته شده است.
شیوه های مقابله :
شاید بهترین طریق مقابله با فشار عصبی یا استرس آن باشد که عامل ایجاد استرس را ازمیان برداریم و استرس را رفع کنیم، اما در اغلب موارد این امر ممکن نیست و باید به گونه ای با استرس سازگاری کرد و تحمل آن را بر خود هموار ساخت واز شدت آن کاست(الوانی، 1384). با توجه به هدفی که برای مقابله برشمرده اند، مقابله را فرآیندی بسیار گسترده تر از حفظ فرد از خطر دانسته اند. بطوری که می توان مقابله را تمام پاسخ هایی دانست که در برخورد با مشکلی بروز می کنند، و ناراحتی روانی را می کاهند یا برداشت فرد را از وضعیت خود تغییر می دهند.
- Jorg Albi
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش در باب سازه دلبستگی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
دلبستگی پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنهاست، ایجاد می شود. فروید بر این باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است.
تجربههایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است؛ مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد.
بررسی های اولیه در زمینه های سبکهای دلبستگی از سوی آینزورث (1978) انجام گرفت و سه الگوی دلبستگی ایمن، نا ایمن – اجتنابی و دلبستگی نا ایمن اضطرابی – دو سو گرا شناسایی شد. بعدها مین و سولومون (1990) تعدادی از کودکان را که در هیچ یک از 3 گروه قبلی قرار نمی گرفتند را بررسی کرده و آنها را در طبقه جدیدی به نام دلبستگی نا ایمن بی سازمان – بی هدف جای دادند.
با نظر اجمالی به دوره نوجوانی به نظر می رسد که رفتار دلبستگی نوجوان از الگوهای رفتار دلبستگی سنین پایین تر بسیار متفاوت و جدا است. به نظر می رسد نوجوانان از روابط دلبستگی با والدین و یا سایر چهرههای دلبستگی گریزان هستند.
بسیاری از نوجوانان پیوندهای دلبستگی با والدین را شبیه گرههایی تلقی می کنند که از پیوندهای متشابه که محکم و ایمن است جلوگیری می کند. نوجوان برای آنکه بتواند در ساختن و هموار کردن مسیر زندگیش به حمایت والدین بیش از حد متکی نباشد باید به سوی خود مختاری حرکت کند. رفتار نوجوان نسبت به چهرههای دلبستگی ممکن است متعارض، مغشوش و متضاد به نظر برسد مگر آنکه این رفتارها در بافت تغییرات تحولی دوره نوجوانی در نظر گرفته شوند. ایجاد یک هویت و دستیابی به یک تعریف منسجم از خود، مهمترین جنبه رشد عمومی اجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزشها، باورها و هدف های زندگی مهمترین مشخصههای اصلی این هویت را تشکیل می دهند. هم در دوره نوجوانی و هم در دوره جوانی این ارزشها، باورها و هدف های زندگی مورد تجدید نظر قرار می گیرند. نوجوان در جستجوی پاسخ قانع کننده به موضوعات اساسی زندگی مانند ارزشها، نقشهای اجتماعی، مذاهب، عقاید سیاسی و اهداف حرفهای است تا به او نظام فکری داده و تکیه گاه او در تصمیم گیری ها و ارزش گزاری های مهم او باشد، بداند کیست، چه اهدافی دارد و نهایتاً یک فلسفه برای زندگی خود ایجاد کند (کالسنر، 1999، به نقل از رجب پور، 1386).
نظریه دلبستگی و روابط شخصی که با تاثیر تجارب اولیه بر رشد و ارتباط آن به کار کرد بعدی شخصیت مربوط است. فعالیتهای بالینی، بالبی بر اساس این نظریه، نوزاد در حال رشد از مراحلی از رشد دلبستگی به افرادی که از او مراقبت می کنند به ویژه مادر می گذرد. بالبی (1969) مدل منسجمی از پیوندهای عاطفی بین مادر- کودک ارائه کرده و معتقد است که این پیوند دارای کنش حمایتی است به عبارت دیگر دلبستگی کودک به مادر و مکانیزم های رفتاری مرتبط با آن از کودک نابالغ حمایت کرده و شانس بقای او را افزایش می دهد برای برقراری پیوند عاطفی، مادر به پیام های کودک پاسخ داده و پریشانی او را مورد توجه قرار می دهد. بر اساس تحقیقات لورنتس و هارلو(1986) به نقل از همز(1993) نیز روشن شد که رابطه مادر/ مراقب – کودک الزاماً بر تغذیه استوار نیست. رفتار دلبستگی از نقطه شروع در کودک وجود دارد و به تدریج متنوع می گردد و به چهرههای معینی گسترش می یابد و در تمام زندگی پابرجا می ماند و تحت اشکال مختلف متجلی می گردد (منصور و دادستان، 1376).
دلبستگی از یک مفهوم یونانی به نام stroge که نوعی عشق بین والدین و کودک است گرفته شده است (اسپنسر1988 – به نقل از مداحی، 1383). واترز بیان می کند که دلبستگی رفتارهایی را شامل می شود که سبب نزدیکی به نگاره دلبستگی است. این رفتارها شامل توجه داشتن، لمس کردن، نگاه کردن، وابسته یا متکی بودن و اعتراض به طرد شدگی است (واترز، 1978 ؛ نقل از عارفی، 1383)
از دیدگاه اینزورث دلبستگی یک رابطه عاطفی بین کودک با فردی خاص است (اینزورث 1973). دلبستگی از نظر بالبی پیوند عاطفی پایداری است که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت به شخص خاص به ویژه در زمان استرس است. (بالبی 1969/ 1982 – همان منبع).
دلبستگی، نوعی پیوند عاطفی است نه رفتار، زیرا اغلب رفتارهایی از این نوع می توانند در خدمت سیستم های رفتاری دیگر مانند اکتشاف گری و پیوند جویی نیز باشند. لذا روی آوردن به مراتب یا گریه کردن موقع ترک یک همبازی جدید لزوماً نشان دهنده دلبستگی کودک به مراقب یا همبازی نیست (کولین، 1996).
پیوند دلبستگی ، نوعی خاص از پیوندهای متعددی است که بالبی و اینزورث به آنها تحت عنوان پیوندهای عاطفی اشاره کردهاند. در طول زندگی افراد مجموعه ای از پیوندهای عاطفی – مهم شکل می گیرند که دلبستگی محسوب نمی شوند. دلبستگی نوعی از پیوندهای عاطفی است که با وجود داشتن ویژگی های مشترک با سایر پیوندهای عاطفی، ویژگی های خاص خود را دارد که آنرا از سایر پیوندهای عاطفی مشخص می کند. اینزورث(1989) ملاکهای مشترک پیوندهای عاطفی و ملاک متمایز کننده دلبستگی از سایر پیوندهای عاطفی را اینچنین ذکر می کند: ملاکهای مشترک عبارتند از:
1- پیوند عاطفی پایدار می باشد که از همراهی یا کمک خواستن از شخص دیگر حاصل می گردد.
2- پیوند عاطفی، فردی خاص را درگیر می کند (نگاره دلبستگی) که با هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست. (بالبی، 1979).
3- پیوند عاطفی دارای اهمیت هیجانی است.
4- فرد می خواهد مجاورت و تماس با آن شخص را حفظ کند.
d
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش پیشرفت تحصیلی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در روان شناسی، "موفقیت" به پاسخ یا عملی گفته می شود که به گونه ای که شخص به هدف برسد یا موفقیت یک گام قطعی است که به جانب هدف برداشته می شود. ولی در تعلیم و تربیت و موقعیت های تحصیلی موفقیت به درجه ای از کارایی اطلاق می شود که فرد به فراخور توانایی هایش در پیشرفت های خود به رضایت شایسته برسد(قاضی، 1373). در مقابل موفقیت تحصیلی، شکست تحصیلی به کار برده می شود. " شکست" عبارت است از ناامیدی ها؛ یعنی ترسیدن به امیدها و انتظارها یا دست نیافتن به سطح استانداردهای مورد نظر. شکست یعنی نرسیدن به رؤیاها و انتظارات و برعکس، یعنی دچار شدن فرد به ان چه از آن هراس دارد. منظور از شکست تحصیلی شکستی است که در اثر کوتاهی نظام اموزشی در دست یابی مؤثر به هدف ها و برنامه های آموزشی حاصل می شود؛ یعنی عدم موفقیت فراگیران در دست یابی به کم ترین معیارهایی که برای موفیت آنان به وسیله نظام اموزشی در نظر گرفته شده است(امین فر،1365).
در مقابل موفقیت تحصیلی، اغلب اصطلاح افت یا اتلاف مطرح می شود.این اصطلاح در آموزش، از زبان اقتصاد دانان گرفته شده و نظام آموزشی را به صنعتی تشبیه می کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه ای را که باید به محصول نهایی تبدیل می شد، تلف نموده است و نتایجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است. در یک جمع بندی از تعریف ها و مفاهیم افت تحصیلی، می توان آن را عدم موفقیت در تحصیل، وقوع ترک تحصیل و یا ترک تحصیل زودرس، تکرار پایه درس هاف نسبت نامناسب میان سال های تحصیل فراگیر و سال های مقرر آموزشی، کیفیت نازل تحصیلات و آموخته های یادگیرنده در مقایسه با آن چه که باید باشد، کسب محفوظات به جای معلومات که در اندک زمانی به فراموشی سپرده می شود، نرسیدن نظام اموزشی به هدف های اصیل خود نامید(پازوکی،1381).
محققان از سال ها قبل، بیان داشته اند که یکی از ضروریات در آموزش، تجزیه و تحلیل نمرات آزمون های تحصیلی به عنوان شاخص های موفقیت فعلی و آینده دانش آموزان می باشد. هنوز هم در سنجش موفقیت های تحصیلی، از معدل نمرات فراگیران به عنوان شاخص یا یکی از شاخص های موفقیت تحصیلی بهره می گیرند، ولی در نظر گرفتن معدل نمرات، به عنوان تنها شاخص تعیین موفقیت تحصیلی، ملاک مناسبی نیست(پورکاظمی،1385 و دلاور،1384). براین اساس، محققان از مجموعه ای از معیارها و ملاک های مکمل، در تعیین موفقیت تحصیلی دانش آموزان بهره گرفته اند. به عنوان مثال در بررسی عملکرد تحصیلی دانش آموزان، غیر از ملاک معدل، معیارهای دیگری هم چون اخلاق، انضباط کلاسی و حضور مرتب در کلاس، فعالیت های عملی و ... را در نظر گرفته اند.
امروزه تحقیقات، نقش عوامل مختلفی را بر موفقیت تحصیلی فراگیران به اثبات رسانده است(گارتون و همکاران،2001). به طور خلاصه در زیر آمده است:
1. نگرش محیط خانواده(پافشاری خانواده بر پیشرفت تحصیلی فرزندان، راهنمایی های تحصیلی، تلاش های خانواده و عادت کاری خانواده)(نجاریان، سلیمان پور و لیالی،1373).
2. تصیلات پدر و مادر(گلاب زاده،1379).
3. شغل پدر(خیر،1376).
4. تعداد افراد خانواده.
5. طبقه اجتماعی خانواده(حسینی،1372).
6. وضعیت اقتصادی خانواده(احمدی،1374).
7. نگرش محیط مرکز آموزشی(اسمیت و همکاران،2002).
- Garton, B. L., Dyer, J. E., & King, B. O.