ادبیات نظری تحقیق سیاست خارجی قرآن
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 32 |
توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق سیاست خارجی قرآن در 32 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
رویکرد قرآن به جایگاه سیاست خارجی
طرح اصول سیاست خارجی اسلام از منظر قرآن، مستلزم آن است که رابطهی دین و سیاست مفروض انگاشته شود. در چارچوب اندیشه جدایی دین و سیاست، زمینهای برای طرح این بحث نخواهد ماند. سیاست خارجی، یکی از بخشهای اساسی سیاست در معنای کلان آن است؛ بنابراین اگر دین در مسائل سیاسی اندیشه نموده، طبیعتا در مسائل سیاست خارجی نیز اندیشیده است. سیاست خارجی، مجموعهای از مسائل سیاسی مرتبط به حوزهی خارجی است و از دو بخش نسبتا ثابت و متغیر برخوردار میباشد. قسمت ثابت آن، بیانگر چارچوب کلی سیاست گذاری خارجی است که خط مشیها و استراتژیهای سیاست خارجی در درون آن تنظیم میگردد; این بخش، عمدتا مبتنی بر آموزههای نظری و نظام ارزشی و ایدئولوژی حاکم است. عناصر متغیر سیاست خارجی ناظر به خط مشیهایی است که متناسب با اوضاع تنظیم و تدوین میگردند.
اسلام دو بخش ثابت و متغیر دارد: ثابت آن ناظر به اصول کلی رفتار دینداران است و در طول زمان ماندگاری دارد؛ اما جنبهی متغیر آن از عرف و ضرورتهای زمانه تاثیر میگیرد. بخش متغیر سیاست خارجی به این جنبه برمیگردد؛ زیرا در شرایط و مقتضیات زمانه تغییر مشی میدهد; بنابراین، اندیشهی دینی در مورد مسائل سیاسی و مدیریت اجتماعی، در حیطهی طرح کلیات و اصول محدود میگردد. مسائل روابط بین الملل و سیاست خارجی به شکل امروزی و در قالب یک سیستم آکادمیک و منسجم، محصول قرون اخیر به خصوص دورهی پس از جنگ جهانی دوم است; ولی برخی مسائل آن، نظیر روابط خارجی و مسائل جنگ و صلح به قدمت تاریخ بشر سابقه دارد. چنین نگرشی، طرح بحث سیاستخارجی اسلامی را تبیین میکند؛ زیرا به گفتهی «هالستی» اگر یکی از مهمترین مسائل روابط بینالملل را مطالعهی دو پدیدهی جنگ و صلح بدانیم، مطالعهی مسائل جهانی به دورههای پیش از میلاد باز میگردد و اثر تاریخی «توسیدید» پیرامون جنگهای «پلوپونز» از قدیمیترین متون این رشته محسوب میگردد.[1]
با توجه به نکات مذکور، میتوان از اصول سیاست خارجی اسلام در قرآن یاد کرد. این اصول ناظر به چارچوب کلان رفتار خارجی دولت اسلامی است و روابط خارجی مسلمانان با جوامع غیراسلامی را تنظیم میکند. قرآن کریم دارای مسائل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی است و از برخی آیات آن میتوان اصول سیاست خارجی اسلام را استخراج کرد.
اصول سیاست خارجی اسلام
همانگونه که اشاره شد، مقصود از اصول سیاست خارجی، مجموعهای از آموزههای دینی است که چارچوب کلان سیاست خارجی دولت اسلامی را شکل میدهد. این مجموعه از خصلت ماندگاری برخوردار است و از نظر تفسیری بر دیگر مسائل سیاست خارجی حکومت دارد. یکی از پژوهشگران مسلمان در تعریف اصول سیاست خارجی میگوید: «مقصود از اصول سیاستخارجی، مبادی و اساس روابط خارجی دولت اسلامی است که منابع دینی، آنها را به عنوان چارچوب تنظیم روابط خارجی مطرح میکند.»[2]
با عنایت به تعریف مزبور، میتوان این اصول را از مجموع آیات قرآنی ناظر به روابط خارجی به دست آورده و در محورهای زیر مطرح کرد:
1ـ اصل توحید؛
2ـ اصل ولاء؛
3ـ اصل دعوت و جهاد;
4ـ اصل عدالت؛
5ـ اصل ظلم ستیزی و نفی سلطهی کافران;
6ـ اصل عزت اسلامی و سیادت دینی;
7ـ اصل پایبندی به پیمانهای سیاسی.
البته برخی پژوهشگران در کنار اصول مزبور، عناوین دیگری مانند: تولی و تبری، تالیف قلوب و امر به معروف را نیز مطرح کردهاند؛ اما به نظرمی رسد اصول هفتگانهی فوق، این عناوین را نیز دربر میگیرد و به ذکر مجزای آنها نیازی نیست. دربارهی تالیف قلوب گفتنی است هر چند از آن در ذیل اصول سیاست خارجی اسلام بحث کردهاند، اما از فلسفهی تشریع این حکم و موارد اعمال آن میتوان استظهار نمود که تالیف قلوب، بیشتر با ابزارهای سیاست خارجی همخوانی دارد تا اصول؛ چون تالیف قلوب با آنچه امروزه ذیل ابزارهای اقتصادی سیاست خارجی و کمکهای بشر دوستانه مطرح میگردد، شباهتبیشتری دارد. در واقع دولت اسلامی برای جلب جوامع غیرمسلمان یا کاهش خصومتها، از سهم مؤلفة القلوب استفاده میکند. برای مثال پیامبر اسلام در جنگ طائف به اشراف و بزرگانی که تازه اسلام آورده بودند یا مشرکانی که به وی یاری رسانیده بودند، از سهم مؤلفة القلوب بخشید تا نظر آنان و قبایلشان را به اسلام جلب کند.[3]
1ـ اصل توحید
محور آنچه قرآن مردمان را بدان خوانده، یک اصل بیش نیست؛ اصل ایمان به خدا ـ رب العالمین ـ و اینکه هیچ کس و هیچ چیز را جز او، خدای خود نخوانید. رب العالمین اوست و هر کس خدا را پروردگار جهان بداند، در او بیمی نیست. ایمان به رب العالمین، اعتقادی براساس فطرت است؛ لذا تا جهان باقی است، این اصل دگرگون نخواهد شد. پس دین، نژادی، محلی یا فصلی نیست؛ از این رو، اسلام نه از آنِ عرب است و نه از آن عجم.
توحید، سنگ بنای ساختمانی است که پیامبران و پیامبر اسلام در کار ساختنش بودهاند. آنگاه که پیامبر دعوت را به عنوان استراتژی انتخاب مینمود، از توحید شروع کرد. همچنین در ابتدای اکثر نامههای پیامبر که دعوت سران کشورها نوشته شده، این معنا به روشنی دیده میشود. جملاتی مانند: سلام علی من اتبع الهدی و آمن بالله و رسوله و شهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له لم یتخذ صاحبة و لا ولداً. (درود بر کسی که از هدایت پیروی کند و به خدا و رسول او بگرود و گواهی دهد خدایی جز پروردگار یکتا وجود ندارد خدایی که نه او را شریک است و نه همسر و نه فرزند.)
همچنین پیامبر در اکثر نامههایی که به سران مسیحی مینویسد، به این آیه شریفه اشاره میفرماید: «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلی کَلِمَةٍ سَوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکمُْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لانُشرِْکَ بِهِ شَیًْئا وَ لایَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ الله... ای اهل کتاب! بیایید از آن موضوعی که پذیرفتهی ما و شماست پیروی کنیم: آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را بجز خدا به پرستش نگیرد...» (آل عمران/64)
از آن جایی که وظیفهی اصلی پیامبر، دعوت به یکتاپرستی بود، از این رو توحید از مهمترین مبانی سیاست خارجی قرآن به شمار میرود.
2ـ اصل ولاء
مسلمان همواره باید بداند که عضو جامعهی اسلامی است. غیر مسلمان نیز عضو یک پیکر دیگر است. عضو پیکر اسلامی، روابطش با اعضای پیکر غیر اسلامی باید به نحوی باشد که به وحدت و استقلال پیکر اسلامی آسیبی نرساند. پس خواه ناخواه نمیتواند روابط مسلمان و غیر مسلمان با روابط مسلمان و مسلمان یکسان و احیاناً از آن نزدیکتر باشد؛ و معنای اینکه مسلمان نباید با غیر مسلمان رابطهی ولاء داشته باشد، این است که مسلمان نباید عملاً عضو پیکر غیر اسلامی قرار گیرد. همهی اینها ایجاب میکند که روابط مسلم با غیر مسلم محتاطانه باشد.
قرآن کریم ضمن اینکه از امت اسلامی میخواهد تا همواره مجهز به انواع وسایل دفاعی در برابر کفار باشند، علاوه بر آن شدیداً مسلمانان را از داشتن مناسبات دوستانه با کفار به نحوی که آنان را دوست صمیمی خود بگیرند، تا جاییکه کفار از اسرار مسلمانان مطلع باشند، نهی فرموده است.
3ـ اصل دعوت و جهاد
از میان اصول سیاست خارجی اسلام، شاید این اصل بیش از همه حائز اهمیت بوده و بیشتر از دیگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته باشد. احتمالا یکی از جهات اهمیت این اصل، آن است که ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام را تبیین میکند. مناظرات دامنهدار دربارهی اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت یک عنوان یاد کنیم؛ زیرا اگر تنها به ذکر عنوان دعوت اکتفا گردد، دیدگاههای موجود دربارهی اصل جنگ یا صلح در روابط خارجی اسلام نادیده انگاشته میشود؛ و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاریم، طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند.
تفصیل این بحث را با یک پرسش اساسی ناظر به ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام پی میگیریم که آیا اسلام در روابط خود با جوامع غیراسلامی، اصل را بر جنگ میگذارد یا صلح؟ به عبارت دیگر، آیا صلح یک قاعده است و جنگ، ضرورت یا بالعکس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی اسلام مورد تاکید قرار دهیم، به زعم برخی اندیشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان، اصل در روابط خارجی اسلام، جنگ است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده میباشد؛ اما اگر اصل را بر دعوت بگذاریم، قضیه فرق خواهد کرد. دقیقا با عنایت به همین مساله است که با دو نوع روش رو به رو میگردیم:
الفـ روش خاورشناسان که در قالب «گسترش اسلام با شمشیر» مطرح میگردد و بر مفاهیمی چون تروریسم، بنیادگرایی، اسلام مسلح و...تاکید میشود. در این رویکرد، آیات جهاد به خصوص آیه سیف، به عنوان مستند مورد توجه قرار میگیرد.
بـ روشنفکران مسلمان که در قالب «پیراستن چهرهی اسلام از خشونت» به تحلیل میپردازند و بر مفاهیمی چون: اسلام و تسامح و زندگی مسالمتآمیز تاکید میکنند.[4]
در حالیکه دستهی نخست فقط به تحلیل آیات جهاد میپردازند و آیات صلح را از نظر دور میدارد، دستهی دوم با تاکید بر آیات صلح، به آیات جهاد بیتوجهی میکنند. روش اعتدال، روشی است که بتواند میان هر دو دسته آیات جمع زند. اکثر مفسران و فقهای اسلام در اینباره اندیشیدهاند که از مجموع این گفتهها و اظهارات میتوان به جمعبندی و نتیجه نهایی نایل آمد. بدون تردید یکی از مهمترین و احتمالا هدف اصلی فرستادن انبیا، دعوت است. آیات متعدد قرآن کریم، پیامبران را دعوتگران دینی معرفی میکند. بر ایناساس، نخستین وظیفهی پیامبر، دعوت بشر به تعالیم و ارزشهای وحیانی است. از سوی دیگر، جنگ با مشرکان و طغیانگران، بیتردید یکی از وظایف اساسی مسلمانان محسوب میگردد. آنچه در مورد جنگ حایز اهمیت است، فلسفهی تشریع این پدیده است که جهاد برای چیست و چه زمانی انجام میپذیرد.
1ـ کی. جی، هالستی. مبانی تحلیل سیاستبین الملل. مترجم: مستقیمی، بهرام. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1376.
2ـ نادیه، محمود مصطفی. المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیة فی الاسلام. المعهد العالمی للفکر الاسلامی، 1996م.
1ـ ابن هشام. السیرة النبویه. تحقیق محی الدین عبدالمجید، مطبعة السعاده، ج2، ص314.
1ـ سیف الدین، عبدالفتاح. القران و نظیر العلاقات الدولیه فی الاسلام. نادیه، محمود مصطفی. المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیة فی الاسلام. المعهد العالمی للفکر الاسلامی، 1996م، ص 15- 89.