پروژه پایان نامه پروپوزال سمینار

بهترین پروپوزال‌ها و پایان‌نامه‌ها و سمینارها

پروژه پایان نامه پروپوزال سمینار

بهترین پروپوزال‌ها و پایان‌نامه‌ها و سمینارها

شاهنامه و شخصیت های شاهنامه

شاهنامه و شخصیت های شاهنامه
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل docx
حجم فایل 627 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
شاهنامه و شخصیت های شاهنامه

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

شاهنامه و شخصیت های شاهنامه

از پانزدهم آوریل تا پانزدهم مه سال 1874، گروهی از نقاشان جوان و مستقل فرانسوی: مونهMONET، رنوار((Renoir ، پیسارو(PISSARRO) ، سیسلی( Sisley) ، سزان((cezanne ، دگا(DEGA) ، گیومن(GiYoMeN) ، برت موریزو( (Bert ، که یک انجمن بی نام تشکیل داده بودند، در محلی سوای سالن رسمی، یعنی در استودیوی عکاسی نادارNadar نمایشگاهی برپا داشتند. نمایشگاه غوغایی به پا کرد و روزنامه نگاری به نام لورواLeroy پس از مشاهده ی تابلویی از مونه به نام «تأثیر، طلوع آفتاب» در مجله ای به طعنه نمایش دهندگان را تأثیر گرایان امپرسیونیست خواند.

این نام که توسط خود نقاشان پذیرفته گشت، بسیار متداول گشت و در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت. اما، معنای این اصطلاح در ابهام باقی ماند.

امپرسیونیسم نظری منتقدان، جایگزین امپرسیونیسم خودروی ِ نقاشان شد و این اندیشه ی زنده به اصولی ثابت مبدل گشت. سپس واکنش های پی در پی بر علیه امپرسیونیسم سریعاً حدود و قلمروی آن را تثبیت کرد و مجال گسترش را از آن گرفت. بنابراین بازستاندن اقلیم واقعی آن و تشخیص حدود و حیطه ی این نهضت که بدعتی در دید و حساسیت نوین پدید آورد، بسیار مشکل است. امپرسیونیسم هنرمندان نامتشابه بسیاری را متحد کرد. هر یک از آنها آزادانه و بنابر نبوغ خویش، خود را از اصول متشکله ی امپرسیونیسم انباشتند و کمال بخشیدند. نقاشان امپرسیونیسم عموماً بین سال های 1830 تا 1841 متولد شدند: پیسارو – مسن ترین آنها – در 1830، مانه در 1832، دگا در 1834، سزان و سیسلی در 1839، مونه در 1840، رنوار بازیل ، گیومن و برت موریزو به سال 1841. این بدعت گذاران جوان در حدود سال 1860 از نقاط مختلف به پاریس آمدند و گردهم جمع شدند. پیسارو، سزان، گیومن، در آکادمی سویس و مونه، رنوار، بازیل و سیسلی در آتلیه ی گلیر یکدیگر را ملاقات کردند اما در نهایت، آنان به جنگل فونتن بلو روی آوردند و در آنجا با شیوه ی ناتورالیستی مکتب بار بیزون به نقاشی پرداختند.

از آنجا به حوالی مصب رودسن و سواحل دریای مانش که بین سال های 1860 تا 1870 مهد امپرسیونیسم گردید، کوچ کردند. در آن فضای مملو از آب و روشنایی بود که مونه در مجاورت بودین (1898-1824) و ژونکن (1891-1819) شیوه ای را در نقاشی ارایه داد که بسیار سیال، اثیری و رنگ آگین بود. پبسارو و سیسلی همچنان باکوروCorotصمیمی ماندند. سزان و دگا، یکی زیر نفوذ رومانتی سیسم و دیگری تحت استیلای کلاسی سیسم، هنوز سهمی در مرحله ی ابتدای امپرسیونیسم نداشتند. مانه به علت نوگرایی موضوعات در سال 1863پرچمدار مکتب نویی شد که پیشروان آن در کافه ی گره بوا یکدیگر را ملاقات می کردند. در سال 1869، مونه و رنوار که فیگورها و کمپوزیسیون های هوای آزادشان ملهم از کوربه Courbet بود، در بوژیوال (دهکده ی کوچک کنارسن) بارانداز خوش منظره ی گره نور را نقاشی می کردند. در آنجا همه چیز از قایق ها تا لباس های رنگین پرزرق و برق در آمیزشی بیقرار بود و از میان شاخ و برگ ها هزاران بازتاب اشعه ی خورشید در سطح مواج رودخانه می شکست. کوشش برای القای تحرک و سرور این چشم انداز که پیوسته آنها را برمی انگیخت، موجب کشف بـِلا اراده ای اصول تکنیکی ی امپرسیونیسم شد: تقسیم سایه ها و درخشش ناثابت لکه های رنگ، دید جدیدی به وجود آورد که نه از یک تئوری، بلکه از مشاهده ی بی درنگ انعکاس نورخورشید در کناره های رود سن ناشی می شد. بلاشک سبک این نقاشان، هنوز به وحدت نرسیده بود و تا سال 1873 شیوه ی کاملاً آگاهانه یی نبود، ولی تازگی ی این کارهای اولیه را هرگز نباید نادیده انگاشت. جنگ بین فرانسه و آلمان در سال 1870، این گروه را درست هنگامی که تجربیاتشان در شرف شکل گرفتن بود، پراکنده ساخت. مانه، رنوار، دگا و بازیل به جنگ احضار شدند. بازیل در جنگ «بون لا رولاند» کشته شد. مونه، پیسارو و سیسلی به لندن پناه بردند و در آنجا توسط دوبینی به «دوران روئل» - فروشنده ی تابلو - که بعدها مدافع اصلی آنها شد، معرفی گشتند. کشف ترنر و کنستبل ، تکامل تکنیکی آنها را تسریع کرد. در سال 1872، مونه در آرژانتوی، نزدیک پاریس، و پیسارو در پونتواز به شیوه ی جدیدی از منظره سازی در هوای آزاد پرداختند. کار مونه که در مقیاسی وسیع و جهانی، شیفته ی جادوی آب و صُـوَر فریبنده ی نور بود، رنوار، سیسلی و مانه را مجذوب خود کرد. کار پیسارو ناشی از کیفیتی زمینی و روستایی، با تأکید بیشتری در ارزش های ساختی، در سزان و گیومن اثر گذاشت. به سال 1873، با تغییر روش مانه، سزان و تا حدودی دگا و تمایل آنها به رنگ های روشن، سبک امپرسیونیسم گسترش یافت و مفهوم کلی تری پیدا کرد. ضربات کوچک قلم که تا به حال برای ارائه ی انعکاس ها در آب استفاده می گردید، اکنون در درختان، خانه ها، آسمان، تپه ها و تمام عناصر منظره، به کار گرفته شد


تحقیق در مورد ایران باستان

داستانهای ملی ایران که در شاهنامه وحماسه های دیگر می بینیم چنانکه گذشت مسائلی ابداعی و ابتکاری نیست بلکه اغلب و نزدیک به تمام آنها را مبادی تاریخی است
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 28
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
تحقیق در مورد ایران باستان

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تحقیق در مورد ایران باستان


داستانهای ملی ایران که در شاهنامه وحماسه های دیگر می بینیم چنانکه گذشت مسائلی ابداعی و ابتکاری نیست بلکه اغلب و نزدیک به تمام آنها را مبادی تاریخی است که با گذشت روزگار عناصرتداستانی مختلفی بر آنها افزوده شده و آنها را بصورتهایی که می بینیم درآورده است.
مورخان جدید که در تاریخ ایران پیش از اسلام مطالعه می کنند همواره درتحقیق تاریخ ایران از سلسله سلاطین ما در آغاز می کنند وآنجه را که در شاهنامه در باب پیشدادیان و کیان می یابیم از مقوله خرافات می شمرند. به عقیده من این حکم نتیجه عدم استقصاء و تحقیق است و هیچ داستان ملی و عام که از آغاز مورود قبول همگان شود و از روزگاران بسیار قدیم آثاری از آن بیابیم ممکن نیست بی اصل و اختراعی باشد. از اینروی به صرف اینکه از هوشنگ وجمشید و کیقباد و کاوس و کیخسرو وکتیبه ی بر صخره های جبال نمانده یا اثری از پرتوهای خاک بدست نیامده نمی توان وجود ایشان را یکباره انکار کرد و دروغ و بی اساس شمرد.
بنابراین باید تعصب و انکار را در باب یکسو نهاد و با دقت و تحقیقی بیشتر به کار پرداخت.
بنابر آنچه خواهیم دید بسیاری از رجال داستانی و اساطیری حماسه های ملی ما اصلاً و اساساً وجودهای تاریخی و حقیقی بوده اند که از بعضی ایشان در روایات ملی و مذهبی هندوان نیز آثاری می یابیم و وجود همه آنان بیاری قدیمی ترین قطعه اوستا ثابت و محقق میشود.
در گاتاها که بنابر تحقیقات مشاهر خاور شناسان منسوب به شخص زردشت و بالنتیجه قدیمی ترین قطعات اوستا نام گشتاسب و چند تن دیگر از معاصران او را می یابیم و همچینن در بعضی از پشتهای قدیم که متعلق به حدود قرن نهم و دهم پیش از میلاد است اسامی بسیاری از رجال داستانی( پیشدادیان و کیان) دیده می شود و از این طریق مسلم می گرددد که داستان این مردان اصلی قدیمی تر از آنچه می پنداشتیم دارد. در وجود گشتاسب و درباریان و اطرافیان او که از ایشان درگاتاها سخن رفته است هیچگونه تردیدی جایز نیست و جون وجود او برای ما مسلم شود وجود نیاکان وی که مانند او عنوان کی(کوی یا کو در اوستا) دارند و اسامی همه آنها در یشتهای کهن مانند فروردین یشت و آبان یشت و یشتهای قدیم دیگر آمده است تا درجه یی محقق می گردد اتفاقاً از بعض سلاطین کیان که شهرت و قدرت بسیار داشتند مانند کاوس در ادبیات سانسکریت نیز یاد شده است و بهر حال وجود تاریخی زیاد که هنگام تحقیق در باب سلسله کیان بدانها برخواهیم حخورد وجود تاریخی سلسه کیان را ثابت می کند. از سلسله پیشدادی خاصه بعضی از رجال آن مانند جمشید و پدرش ویونگهان و فریدون و پدرش اثو به ( اثفیان) چنانگه خواهیم دید در« ودا» سخن رفته است و از اینروی محقق می شود که این مردان از رچال مشترک دو قوم هندی و ایرانی بوده اند وناگزیر روزی که هردوان بصوسرت قبیله یی واحد در نقطه یی از نقاط آسیای مرکزی می زیستند برایشان سلطنت می کرده و خدماتی بزرگ انجام داده اند چنانکه خاطره بزرگیها و مردانگی ها و خدمات مختلف ایشان دیرگاهی د راذهان هر دو قوم باقی ماند و هر یک از ایشان را مختص خود پنداشته و زندگی آنان را با اساطیر و افسانه های مذهبی و ملی خود در آمیخته اند.
برخی از اسامی پهلوانان دیگ مانند قان و بیژن و گیوو و گودرز و فردووپلاشان و امثال ایشان را در میان بزرگان و رجال عهده اشکانی می توان دید و چنانکه ثابت خمام کرد این مردان اغلب از رجال و ملوک الطوایف اشکانیانند که هر یک به نوعی در داستانهای ملی ما راه جسته و بعهد معینی انتساب یافته اند.
چنانکه خواهیم دید اصل و اساس تاریخی افسانه دیوان و توران و تورانیان نیز هر یک بصورت خاصی درتاریخ ملی ایران ثابت و محقق است منتهی عناصر داستانی بسیاری بر آنها افزود ه شده و بصورت فعلی درآمده است.
همچنانکه اصل تاریخی حماسه های ملی لازم و وضرری است راه یافتن مطالب داستانی نیز در آنها حتمی است زیرا چنانکه میدانیم حفظ روایات حماسی که همواره قدیمی ترین روایات تاریخی یک فوم است، در روزگاران نخستین تمدن هر قوم، از طریق نقل صور ت نمی گرفت و میان وجود یافتن و مدون شدن آنها قرنها فاصله بود.
با اطلاع بر این مقدمات و برای آنکه اصل و اساس روایات حماسی و داستانهای ملی ما و آنچه که میسر است روشن گردد و محقق شود که ذ هن ایرانیان قرن چهارم و پنجم در خلق این داستانها اثری نداشته من در این گفتار به دشوارترین بحقث خود می پردازم و ریشه داستان شاهان و پهلوانان رااز قدیمی ترین ایام تمدن ایرانی جست و جو می کنم و همچنین در تحقیق اسامی شاهان و پهلوانان از لحاظ فقه اللغه تا آنجا که بضاعت مزجات من رخصت می دهد می کوشم.
مطالب این گفتار در سه فصل دیگر خواهد شد: 1 – شاهان 2- پهلوانان 3- دشمنان ایران( دیوان، تورانیان، رومیان و تازیان)
داستان بیژن و منیژه نخستین و یاا جزو نخستین طبع آزمایی فردوسی برای ورود به روند طولانی و پر مرارت رنج سی ساله سرایش شاهنامه بوده است. این نظریه اکنون دیگر یک مدعا نیست که نیاز به اثبات داشته باشد بل ک اصلی است که هم برمبنای قرائن داخلی داستان] ساختار، زبان، منطق قکری و موضوعی نسبت به آنها با کل شاهنامه[ و هم برپایه مستنداتی بیرون از منظومه فردوسی دیری است به اثبات رسیده است. طرح یک نکته مهم اما در همین آغاز درباره بیژن و منیژه ضروری است و آن این است که داستان رزم بیژن گیو با گرازان و عاشق شدن او به منیژه دختر افراسیاب و باقی قضایا نیز مانند برخی دیگر از داستانهای شاهنامه و از جمله مشهورترین آنها یعنی رستم و سهراب و رستم و اسفندیار، اگرچه به لحاظ موضوع کلی در بخش حماسی شاهنامه جای می گیرند لیکن ساخت درومی و مناسبات فکری حاکم بر تار و پود حوادث آنها بگونه ای است که با ساختار هدفمند تقابل میان دو بن کهنه خیر و شر( ایران و توران) که به تقریب از نیمه پادشاهی فریدون آغاز می شود و با ناپدید شدن کیخسرو در بوران وبرف به پایان مقدر خود می رسد تناسبی ندارد. به نظر می رسد بن مایه های اساسی این بخش از شاهنامه که با اندکی تسامح به فصل حماسی مشهور شده است در اعصار ماقبل تاریخ به تدریج تضیج یافته و از مؤثرهای آئینی و اجتماعی دوران پرفراز و نشیب حکومت هخامنشیان و اشکانیان تأثیر پذیرفته و سپس بخشهایی از آن و بویژه بن مایه روایات شاهان در عهد ساسانیان بر مبای اوستا و مصالح سیاسی زمان با حذف و اضافه گردآوری و تدوین شده و همراه با انبوه اخبار شفاهی و کتبی دیگر به زمان فردوسی رسیده، واجد مفهومی معین است که این سه داستان هرکدام به دلایلی نمی توانند در این طرح کلی جای داشته باشد به لحاظ سبکی و فن نیز داستانهایی مانند بیژن و منیژه، رستم و سهراب و رستم و اسفندیار که دارای زیر ساختهای فکر و داستانی مستقلی هستند نمی توانند با طرح کلی تضاد میان دو اردوگاه ایرانیان و تورانیان ک تجسم حماسی هدفمند از دوران گمیزشن ( آمیختگی) در چرخه هزاره های کهن آفرینش درباور و زروانی و مزدانی است همآهنگ و یگانه شوند. در حقیقت عنصر اساسی مشترک در زیر ساخت هر سه این داستانها اجد انگیزه های خودجوش و درونی است که از تضاد حاکم بر نبرد موضعی موجود در آنها حادث می شود.


تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه

تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 18
فرمت فایل doc
حجم فایل 9 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 10
تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه*


کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه

فردوسی در طبران طوس به سال 329 هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. همانطور که گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های کهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش کند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.

شاهنامه سرایی

در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفت. جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال 346ه.ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید. این کتاب، مأخد مهم فردوسی در نظم شاهنامه است.

دقیقی، اولین شاهنامه سرا

پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد. فردوسی علت قتل او را «خوی بد» یاد می کند و چینن می گوید:

جوانیش را خوی بد یار بود همه ساله تا بد به پیکار بود

بدان خوی بد جان شیرین بداد نبود از جهان دلش یک روز شاد

یکایک از او بخت برگشته شد به دست یکی بنده بر کشته شد

منابع شاهنامه

پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پیش ازخود تقدیم کرد.

بپرسیدم از هر کسی بی شمار نترسیدم از گردش روزگار

و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.

زمانه سرای پر از جنگ بود به جویندگان بر جهان تنگ بود.

نگرانی فردوسی

بزرگ ترین لذت بزرگان علم و ادب زمانی است که بتوانند نتیجه تلاشهای علمی و ادبی خود را ببیند و آثاری گران سنگ و ارزشمند از خود به یادگار گذارند. همچنین بزرگ ترین نگرانی آنان هنگامی است که موانع و مشکلاتی خواسته یا ناخواسته در این راه پیش آید و نتوانند کار بزرگی را که آغاز کرده اند به پایان برند. فردوسی نیز چنین بود. او همیشه این نگرانی و دغدعه خاطر را داشت که مبادا او هم همانند دقیقی که چهل سالگی از دنیا رفت با مرگی نا به هنگام روبه رو شود و نتواند کار بزرگی را که با عشق و علاقه آغاز کرده به فرجام رساند؛ از این رو از خداوند می خواست که آن قدر زنده بماند که بتواند شاهنامه را که خود آن را «نامه شهر یاران پیش» نامیده بود به نظم درآورد.


تحقیق رستم

تحقیق رستم
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 39
فرمت فایل doc
حجم فایل 10 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 9
تحقیق رستم

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*تحقیق رستم*


((رستم وزال در داستانهای ملی ما از پهلوانان سیستان و زابلند ، بعضی چنین تصور کرده اند که داستان را سکاهایی ها که در ایام تاریخی به سیستان تاخته ودر آنجا ساکن شده اند با خود از سرزمین اصلی خویش آورده اند . این تصور اگر چه دربادی امر معقول به نظر می آید اما علی الظاهر چندان به صواب نزدیک نیست زیرا شکل اصلی نام یا رستم یعنی رتستخم رئوت ستخم به تمام معنی ایرانی است و جزء ستخم و ستهم و تهم که به معنی زورمند است در نام تخم اروپ (= تهمورث) و تخم سپاد (= دارنده سپاه دلیر) نیز دیده می شود و همچنین است نام مادر او روتابک که در غرر اخبار ثعالبی روذاوذ و درشاهنامه رودابه شده و این اسم را نیز نلدکه از اسامی اصیل ایرانی دانسته است .

نام این پهلوان اصلا در اوستا نیامده است و برعکس در آثار پهلوی به ندرت به شکل روت ستخمک یا رتستخم دیده می شود. ... باید توجه داشت که داستان این پهلوان بسیار قدیم و متعلق به عهود پیش از اسلام است . داستان رستم اگرچه اصلا و واقعا از داستانهای پهلوانی ایرانیان مشرق بود اما با این حات در صدر اسلام در مغرب ایران نیز شهرتی داشت تا بدان حد که به عقیده برخی از مفسران قرآن مجید نضرحارث از مخالفان پیامبر اسلام برای آن که مهتران قریش را در مکه از شنیدن آیات قرآن باز دارد افسانه های رستم و افراسیاب را که از سرزمین پارسیان آورده بوده است برای ایشان می خوانده و از جذبه موجود در این داستان برای وصول به مقصود خود بهره می جسته است .))

پیداست که نفوذ داستانی شرقی از مشرق ایران به مغرب و عام شدن چنانکه بیگانه ای آن را از عامه مردم بشنود و فراگیرد محتاج به مدت بسیار است و چنین می رساند که داستان مذکور مدتها پیش از اوایل قرن هفتم میلادی وجود داشته است . ((عمومیت داستان رستم در قرن هفتم میلادی و آغاز عهد اسلامی میان اهالی بین النهرین چندان بود که چند تن از ساکنان آن دیار در اوایل همین رستم نام داشته اند.))

نام روت ستخم در فقره 41 از رساله درخت آسوریگ آمده ، درخت آسوریگ چنانکه دانشمند فرانسوی بنونیست ثابت کرده اصلا مانند ایاتکار زریران منظومه ای بودمتعلق به عهد اشکانی و از این طریق میتوان گفت که داستان مذکور از روزگاران کهن به یادگار مانده است و نگارنده چنین می پندارد که رستم نیز مانند چند تن از پهلوانان دیگرشاهنامه (گودرز ، گیو ، بیژن و میلاد و ... ) از امرا و سرداران ایران در عهد اشکانی بود که در سیستان قدرتی داشت و بر اثر کارهای بزرگ خود در داستانهای ملی ایرانیان مشرق راه جست ودر صورت صحت این فرض ، رستم اصلا وجودی تاریخی بود وقتی در داستانهای

ملی راه یافت به وجودی داستانی مبدل گشت و تمام خصایص پهلوانان داستانی در او گرد آمد وی از هفت خوان گذشت ودر آن با شیر و اژدها و جادو و دیو سپید جنگید وسر پیل سپید را به زیر آورد و پادشاهی کیقباد و کاووس و کیخسرو بدو باز بسته بود .


تحقیق پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت

تحقیق پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 46
فرمت فایل doc
حجم فایل 11 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 7
تحقیق پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*تحقیق پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت*


ای فرزند، دانای طوس چنین گفته است که یک شب دقیقی شاعر به خواب او آمد. می گوید: نمی دانم از کجا آمد ولی جامی می داشت همچون گلاب. بر آن جام نگاه می کرد و داستان ها می گفت از گذشته و آینده، از پیروزی محمود و گذشتگان خوشبخت و موفق. فردوسی گوید: دقیقی به من، آواز دادی که می بخور به آیین کاوس کی و در آن باره سخن گفتیم و دوستانه به من گفت من از شاهنامه بیش از هزار بیت را سروده ام و اگر یافتی تو بخیلی مکن داستان گشتاسپ و ارجاسپ را بشعر در آورده ام که ناگاه سرآمد مرا روزگار.

دانای طوس می گوید:

پذیرفتم آن گفت او را بخواب

بخوبی و نرمیش دادم جواب

که ای مرد دانا این راهی است که همه باید بروند و من هم به پیش تو خواهم رسید، از این شربت من هم خواهم چشید.

چون از خواب بیدار شدم عهد کردم تمام سخن او را در شاهنامه بیاورم. او اسیر خاک است و من به ظاهر زنده و آزاد. پس یک‌هزار بیت را که از گشتاسپ آغاز می‌شود. بدون دست‌کاری آوردم.

و چنین گوید دقیقی نامدار آغاز کننده اصلی این تاریخ بزرگ مردم ایران.

دقیقی چنین آغاز سخن کرد: لهراسپ حکومت را به گشتاسپ داد و از تخت به زیر آمد. به آتشکده نوبهار که سابقه‌ای کهن در یزدان پرستی داشت رفت. آتشکده نوبهار در آن زمان و قرن ها بعد آنچنان محترم بود که مردم گرد آن می چرخیدند، چنانکه تازیان مکه را احترام می کنند. او بدان خانه شد و خدا را ستایش کرد. جایی را برای عبادت خود برگزید و کسی را در آن مکان راه نداد. جامه‌ایی خشن بر تن کرد. از بزرگی گذشت. موی سرش بر گردن و شانه اش ریخت، سی سال خدا را از دل و جان نیایش کرد و بدین سان پرستید باید خدای.

ای فرزند. آن زمان مردم ماه و خورشید را می پرستیدند و لهراسپ نیز نیایش خورشید می کرد و از خداوند آمرزش می‌خواست.

چون گشتاسپ حاکم شد و بر تخت او نشست، تاج بر سر نهاد و گفت: شاهی یزدان پرست هستم و ایزد پاک این تاج را بر سر من گذارده است تا مردم را به سوی او راهنما باشم و بدان را به راه راست رانده و به دین خدای درآورم.


چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه ( هفت خوان رستم )‌

اولین مسئله در این رساله ، به بررسی شخصیت رستم و جایگاه او در تفکر اساطیری ایرانی و بویژه نقش او در «شاهنامه » اختصاص دارد در ضمن ، پیشینه خاندان سام و نریمان و رستم دستان ( چنانچه حکیم فردوسی بر ما می نمایاند ) مطرح می گردد از سوی دیگر ، از دیدگاه مورفولوژی ( ریخت شناسی و سیما شناسی و ) و در آلات وادوات جنگی این پهلوان رستم و تنها یاورش رخش بحث
دسته بندی هنر و گرافیک
بازدید ها 31
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 147
چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه  ( هفت خوان رستم )‌

فروشنده فایل

کد کاربری 15
کاربر

اولین مسئله در این رساله ، به بررسی شخصیت رستم و جایگاه او در تفکر اساطیری ایرانی و بویژه نقش او در «شاهنامه » اختصاص دارد . در ضمن ، پیشینه خاندان سام و نریمان و رستم دستان ( چنانچه حکیم فردوسی بر ما می نمایاند ) مطرح می گردد. از سوی دیگر ، از دیدگاه مورفولوژی ( ریخت شناسی و سیما شناسی و .. ) و در آلات وادوات جنگی این پهلوان رستم و تنها یاورش رخش بحث به میان می آید .[1]

نکته دیگر صفات نیکوی رستم است که به گونه ای خاص در وجود او جمع شده‌اند. همچون : زورمندی ، هنرمندی ، اعتقاد (توکل ) ، مدبّری ،‌ علاقه به رزم و بزم ، زبان آوری ،‌ وفاداری ، جوانمردی و پهلوانی عیان می گردد .

نکته دیگر اینکه در هفت خوان ، نماد تعالی رستم است ،‌ و رستم مظهر انسان کامل ایرانی است که با موجودات اساطیری همچون اژدها و دیوان ، برخوردها و چالش دارد .

قسمت دوم این نوشتار به بررسی هفت خوان ، وجه نمایش آن از زاویه دید انسان امروزی بررسی شخصیتها و چهره ها در ادبیات … - ( چنانکه متعارف است ). پرداخته است . تصاویریکه به نوعی یک ؟ « تیپ » را به مامعرفی می کنند . همچون جادوگر ، کودن ، مست و ………

در پایان نگارنده به موضوع اصلی ( با پیش زمینه مطرح شده ) پرداخته است .

فضا سازی فردوسی در «‌خوان ها » نحوه نمایش صفحه ها و توصیف از آنها و بررسی شعراو از نگاه تصویری و گرافیکی ، چنانکه طرح موضوع از این نکته شروع می شود.

نتیجه گیری : شاهنامه بطوریکه تاریخ نقاشی ایرانی نشان داده – تصویری ترین و خوش پرداخت ترین ، روایت ادبی است که در نحوه بیان فضا ، صفحه ها ، حالات چهره های انسانی و حتّی حیوانی ، رنگ ها و توصیف موجودات اساطیری جایگاه قابل توجه و مثال زدنی دارد .

فهرست مطالب

چکیده 4

پیشگفتار 6

مقدمه8

فصل اول : رستم کیست ؟ 11

( دوران زندگی خانوادة رستم )

فصل دوم : رستم چگونه مردی است ؟ 26

( صورت وسیرت رستم هنیت و سلاح و اسب رستم )

فصل سوم: « هفت خوان » 44

( جنگ های رستم موجودات اساطیری در هفت خوان )

فصل چهارم : بررسی چهره های مختلف هفت خوان از دیدگاه چهره پردازی54

فصل پنجم : شناخت مکالمه و کلام در نمایش 69

نیروهایی که در روند نمایش دخیل هستند

فصل ششم : بررسی فضا و صفحه های هفت خوان 75

خوان اول 76

خوان دوم 79

خوان سوم 84

خوان چهارم 90

خوان پنجم 94

خوان ششم 102

خوان هفتم 106

فصل هفتم : داستان مرگ جهان پهلوان رستم 115

فصل هشتم : پیشنهاد و نتیجه گیری 127

خلاصة کار عملی 128

فهرست منابع