دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 27 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
*مقاله کمدی اسپانیایی*
همه نمایشهای بلند عصر طلایی اسپانیا کمدی بودند. کمدی اسپانیایی در ابتدای قرن شانزدهم از تقلید ابتدایی نمایشهای تراژیکمدی ایتالیایی به وجود آمدند. شکلی از نمایشنامه که بارتولومه دوتورس ناهارو [43] به کار گرفت. نمایشهای او به پنچ پرده تقسیم میشدند که به آنها مکانهای ساکن میگویند. نمایشها جملگی به شعر بود.
ناهارو دو نوع کمدی اسپانیایی را مشخص میکند که کارهای خودش هم به همین دو گونه تقسیم میشود: نمایش واقعگرا و نمایش تخیلی. بعدها در همان سده شانزدهم تعداد پردهها به چهار کاهش یافت. آنگاه با آثار کریستوبال دوویرووس[44] و خووادولاکووا[45] به سه پرده رسید. کووا کمدی رفتار را در اسپانیا پایهگذاری کرد. او اولین کسی بود که تاریخ اسپانیا را به عنوان دستمایهای مهم برای کمدیهای خود برگزید.
یکی از هنرمندانی که در تحول کمدی اسپانیا به جد تلاش کرد لوپ دووگا [46]بود؛ که این نوع کمدی را از میان کمدیهای دیگر ممتازکرد و برکشید. این ویژگیهای نوین عبارت بودند از: آمیختن عناصر شادیآور و غمگین، به کارگیری یک طرح سه پردهای پیچیده و سرشار از تعلیق و گونههای مختلف شعری و نادیه گرفتن وحدتهای نوکلاسیک.
آ.آ.پارکر[47] در مقاله معروف خود با عنوان "نزدیکی به نمایش اسپانیایی در عصر طلایی [48]" که در سال 1957 به رشته تحریر در میآورد این چنین مینویسد:
"در نمایش اسپانیایی طرح، ابتداییترین عنصر است... البته این بدان معنی نیست که در این نمایشها شخصیتسازی اهمیتی ندارد. آنچه که منظور نظر است این که نمایشنامهنویسان برای شرح دادن کارشان بر روی صحنه نیستند و با محدودیتهایی مانند محدودیت شدید زمان رودررویند. آن هم برای عمل نمایشی که سرشار از رویداد است. پس ناگزیرند که شخصیت سازیهایشان را با اشارههایی اندک به انجام برسانند و تأکید را برطرح بگذارند. به این ترتیب بقیه کار به تماشاگر واگذار می شود تا از این اشارهها و برخوردهای مختصر و اندک به شناخت روانشناسانه شخصیت نایل بیایند و جایی که در این میان خالی مانده پرکنند. کمدی اسپانیایی را میتوان در بسیاری مواقع نوعی کمدی انتقادی هم به شمار آورد که میکوشد تا انسانهای افتاده در دام بی خردی را به استهزا کشاند. این کمدی از تماشاگر میخواهد تا آنجا که شخصیتها ابلهانه رفتار میکنند به ایشان بخندد: شخصیتهای آشنا برای تماشاگر که کردارشان مبتنی برآز، هرزگی، دو رویی و مستی است.
در قرن هفدهم نوعی از کمدی که با مضامین کتاب مقدس ارتباط داشت به وجود آمد. در این نوع از کمدی شیوه زندگی و نگاه کسانی که به دور از دایره دین هستند و به زیب و زیور نازل دنیا متشبث شدهاند، به تمسخر کشیده میشود. "دوزخی به خاطر تردید" [49] نوشته "تیرسودومولینا [50]" از بهترین نمونههای این دست به شمار میآید.
در سده هجدهم میلادی نوع دیگری از کمدی با عنوان "کمدی گریهآور" [51] پدیدار شد. در این نوع کمدی پارسایی و ظاهربینی با یکدیگر در جدال بودند: پرهیزکارانی که چشم به تلقی و نظر مردم نیز داشتند.
یکی از چهرههای صاحب نام در کمدی قرن هجدهم دنی دیدرو[52] است. او که در عرصههای فلسفه، نقد هنری و داستان نویسی از توان بالایی برخوردار بود در مقاله "درباره شعر نمایشی" [53] که آن را در سال 1758 منتشرکرد "کمدی جدی" را توصیه نمود؛ نمایشی که به اشرافیگری و قهرمانزدگی با زبانی طنزآمیز میتاخت و میکوشید تا انسانیترین مسایل را در طنز تلخ خود به رشته تحریر در آورد. در انگلستان "کمدی احساساتی [54] بهترین نمود خود را نه تنها بر صحنه که در داستانهای کوتاه فیلدینگ [55] و اسمولت[56] یافت. در این نوع از کمدی، هدف نویسنده نمایاندن شخصیتهای درمانده و پریشان احوالی بود که با تمسک به سجایای انسانی و رجوع به درونداشتهای اصیل خود بر دشواریهای زندگی چیره میشوند. نویسنده تلاش میکرد تا به انحاء شیوههای ممکن، شوربختی و سیاهروزی این آدمها را در برابر امعان نظر تماشاگر قرار دهد. زمانی که این درماندگان بر اثر عزمی درونی بر مصائب مختلفشان فائق میآمدند، بیشترین انفعال عاطفی برای مخاطبان بروز میکرد و تماشاگر همدرد به شکفتگی و خرسندی ِخاطر میرسید. همین دلسوزی بود که تفاوت ِبینشی خاصی را در نسبت با نگاه سنتی گذشته به کمدی نشان میداد: در شیوههای گذشته، تمسخرِ نادانی انسان ابزار شادیآفرینی به شمار میرفت و بنابراین خنده، به مثابه غایت ِخواست نویسنده تلقی میشد. "رشد کمدی احساساتی میتواند بازتابی باشد در برابر بیتوجهی به جنبههای عاطفی در کمدی رفتار که مربوط به دوران بازگشت یعنی حدود سالهای 1700/1660 میلادی است... در این نوع کمدی پس از نالهها و شیون و زاریها از سرنوشت نامهربان، همه چیز به خوبی و خوشی پایان میگیرد؛ عاشقان به وصال می رسند؛ پرهیزکار پاداش می گیرد و خطاکار کیفر می بیند. آخرین داوری عشق ( 1696میلادی ) نوشته کولی سیبر[57] را اولین نمونه کمدی احساساتی باید دانست.